Icon Search
Icon
Icon Search
Icon Info.TehranMusic.com@gmail.com Icon 09125032337
دانلود آهنگ جدید سیروان خسروی به نام یه روز میای
آهنگ جدید به نام
-
Date ۱۶ خرداد ۱۳۹۴ Download 8,838,784 Like 0 Comment ۵۶
More
More
Download دانلود آهنگ MP3 320MP3 128MP3 64

دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای سیروان خسروی به نام یه روز میای
ترانه: امیر یگانه - موزیک و تنظیم: سیروان خسروی




 

آهنگ جدید سیروان خسروی به نام یه روز میای


Download new song Sirvan Khosravi "Ye Roozi Miay" live in tehranmusic


هم اکنون میتوانید آهنگ جدید سیروان خسروی را از تهران موزیک به صورت آنلاین گوش کنید و یا با 3 کیفیت دانلود نمایید

 

متن آهنگ سیروان خسروی یه روز میای


 

برچسب ها
دیدگاه کاربران
در حال بررسی (0) | تایید شده (56)
پاسخ به نظر ، لغو پاسخ
ارسال نظر
mo hosein گفته :
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
با تشکر از مد ,هادی و سمیر که دهن او یکی لاشخورم بستن
فیلسوف بووووووووووووق هستم از خنده بازار گفته :
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
TANX
mo hosein گفته :
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
هادی جون یه تک پا بیا زیر آهنگ علی لهراسبی ,آرشام دلقک اونجام دکان باز کرده یخورده ان مالیش کن
ali گفته :
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
g
ممدلی گفته :
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
mercc
مممد گفته :
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
:x
إز قلى به على گفته :
۲۶ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
قاطر وو اولا به سمىر اهانت نكن دوما تف به كار اون ارشام شبه دلقك سوما آىنجا هندوستان نىستش كه كسى نقش هاپو كومارو توش بازى كنه شمامىخواىن دلقك بازى هندى در بىارىن برىن بالسود موزىك نه تهران موزىك
محمد گفته :
۱۶ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
برگرد دهات بابا ..
کنسرت اومدم همش پروجه میخونی فکر کردی ما خریم
saman گفته :
۱۶ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
تکراری شدی دیگه
تو اون داداشت دیونت !!
بچه پولدارای مفت خورید
مهرداد گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
دمت گرم سيروان کارت عاليه. هميشه براي موزيکت تلاش کردي به بهترين شکل کار کردي جوابشم گرفتي. بعضيام از پشت کوه اومدن نميدون موزيک سبکاي متفاوتي داره و از قديم گفتن جلوي خر چه کاه بريزي چه زعفرون. مرسي
reza گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
با سلام , به نظر آقا سیروان اگه همون کار تنظیم برای اساتید دیگر رو انجام بده خیلی بهتره تا اینکه خودش بخونه نه بگم کار ضعیفه ولی اون‌جوری بهتره
ایوب گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
آره جو گیر شده فکر میکنه تو خوندنم قویه داداش بهتر می‌خونه هم باز جنس صداش بهتره
aliii گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
mrcc
یاس گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
داداشتم خوب
فرهاد گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
موزیک
مهرداد و سیروان گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
تو سبک موسیقیت
نیما گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
وقتی واسه تنظیم 20 میلیون میگیره خوب معلومه هیشکی طرفش نمیره.
مهرداد گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
بين اينقد اسم نه و باباتو رو من نزار. از منم نخور آخه به سايزت نميخوره بچه. مگه نت چيکار کرده که فحشو به من ميدي. بين جوجه يه بار ديگه قبل اينکه دهنتو آب بکشي اسم بهترين موزيسينو خوانده رو نياري
مهرداد گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
انقد هم موزیک موزیک نکن :)
شاهین نجفی گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
مهرداد انقدر از ملت بالا نرو میخوری زمین
سیروان جان
محمد گفته :
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
مهرداد مگه سیروان کونب شوهر نته انقدر دستمال میکشی :)
آرمین گفته :
۱۸ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
سیروان بد هم بخونی همیشه طرفدارتم تنظیمات واقعا بالاتر از سطح ایران است و با همه فرق داره . باس بالای دارن شعراتم که فوق العاده دوسدارم آرمین
سیروان گفته :
۱۸ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
سیروان
faezeh گفته :
۱۹ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
اگه نمیتونین برای یه هنرمند که نظیر نداره و کارش همیشه عالیه احترام بزارین وبراش ارزش و شعور قائل باشین حداقل واسه خودتون شخصیت بزارین اگه از اهنگاش خوشتون نمیاد چرا بهش توهین میکنین؟!!
فائزه گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
اینا خود فروشنو دزد
مهرزاد گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
سیروان خسروی با این همه معروفیتش نتونسته بقدر آرشام دانلود و لایک بالا بیاره آرشام با ش آهنگ 380 هزار لایک آورده و در حال حاضر بالاترین لایک در ایران و تهران موزیک رو آورده .
reza گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
نگاه کنین این دستگاهی میون این جنجال چه تبلیغی میکنه واسه اون مسخره
moh گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
همش ملوداینه
k گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
aliee
بابک گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
آقای بد دهن تو ایرانی هستی و بقول خودت در یه کشور با تمدن زندگی میکنی بنظرمن هم سیروان خوانده خوبیه هم آرشام.قمیشی.شجیریان هم عالیند.تو حتما تخم حرامی و تخم مکانهای شهر نو هستی جوش نیار شیرت خشک میشه
faezeh گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
چرا بدهنی و توهین میکنین؟!!واقعا که..شمادمای هستین که چندهزار سال تمدن دارین؟!!متاسفم براتون.
u گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
پرچم کوروش
سیروان .... گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
شیر مامان گاو تو داره خشک میشه که داری حرص میخوری

ناراحتی بشین تشت اب سرد خانم
پارسا گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
آرشام و سیروان دو خوانده موفق آینده ایران هستن چون خیلی داره فشار به شما میاد شما هم به جای این بد دهنی برو جلوی خواهرت رو بگیر که اینقدر داخل خونه خالی ها نره
مهرداد گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
ajab
ali گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
merc
سیروان گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
بچه برزیلی :)
هادی گفته :
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
خواهرت رو جمع کن به ملت وصله پینه نکن آرشام چاقال
mo hosein گفته :
۲۱ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
هادی جون گلگفتی زیر این آهنگها دکان تبلیغات باز کردن
رها خواهر پسر شجاع گفته :
۲۱ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
خاک بر سره همه اونای که به خوانده جونو عزیزمون توهین میکن.برید دهنایه نجستونو اب بکشید.واقعا واژه (ایرانی)واسه شما ها حرومه.خاک بر سرایه انتیلید گوه میخورید میاید اینجا حروم زاده های عوضی و..
هادی گفته :
۲۱ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
رها اشتب اومدی خونتون اینجا نیست
خونه سیروانو ارشامه
سمیر گفته :
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
وای از خنده ترکیدم.آرشام دیگه کیه این وسط؟ بچه ها اگه توجه کنید پارسا مهرزاد و بابک هر سه با یک آی پی اومدن نظر دادن.خوب این تابلویه که آرشام خیلی آدمه بیکاریه.صبح تا شب میشینه واسه خودش نظر میده.
سمیر گفته :
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
بابا آرشام عوض اینکه صبح تا شب مثل الافا تو سایتای مختلف واسه خودت نظر میذاریو لایک میکنی خودتو واسه خودت پسی باز میکنی برو دو تا کلاس بلکه صدات یه ذره بهتر شد.بابا تابلو نکن خودتو.همه شناختنتدیگه.
mo hosein گفته :
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
منون از سمیر و هادی که میفهمن با این تبلیغات الکی و پول زیاد.دارن ملتو خر فرض میکن وعده اینده ما زیر آهنگ بعدی اون دلقک که حیفه اسمشو بیاریم
اشرافی گفته :
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
خیلی آهنگ باحالی بود. ساعت مچی دست سیروانو من تو این سایت دیدم.
هادی گفته :
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
اشرافی
... گفته :
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
تو اهنگات
aaaaaa گفته :
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
نره
ممد گفته :
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
سیروان ارشام
sogand gangsta گفته :
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
ab ghate haji
محمد غلامی گفته :
۲۴ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
سیروان همش تبلیغه.. هیچی نیست.. واقعا متوسط بود.. پول و لابی و ..
از علی به سمیر گفته :
۲۵ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
سیروان جان من اصلا منظوری ندارم و فکر نکنی میخوام برای کسی تبلیغ کنم فقط میخوام جواب سمیر که شخصی تازه به دوران رسیده است رو بدهم . اولا الاغ خودت هستی دوما تو شناسای شد سوما کامنت های شما آنقدر ضایع بود که در کلمات خودت را لو دادی چهارما آرشام همون کسیه که آهنگ هندیش را آمیتا باچان هنر پیشه ی هند تصدیق کرده است و تا یکماه آینده بر روی تمام سایت های هندوستان از جمله آمیتا باچان قرار خواهد گرفت
کاربران تهران موزیک حال کنید ههههههه بهم لایک بدید گفته :
۲۸ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
شهری بود که همه اهالی آن دزد بودند…!

شبها پس از صرف شام، هرکس دسته کلید بزرگ و فانوس را برمی‌داشت و از خانه بیرون می‌زد؛ برای دستبرد زدن به خانه یک همسایه!

حوالی سحر با دست پر به خانه برمی‌گشت، به خانه خودش که آن را هم دزد زده بود!!

به این ترتیب، همه در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند؛ چون هرکس از دیگری می‌دزدید و او هم متقابلاً از دیگری، تا آنجا که آخرین نفر از اولی می‌دزدید…

داد و ستدهای تجاری و به طور کلی خرید و فروش هم در این شهر به همین منوال صورت می‌گرفت؛ هم از جانب خریدارها و هم از جانب فروشنده ها دولت هم به سهم خود سعی می‌کرد حق و حساب بیشتری از اهالی بگیرد و آنها را تیغ بزند و اهالی هم به سهم خود نهایت سعی و کوش خودشان را می‌کردند که سر دولت را شیره بمالند و نم پس ندهند و چیزی از آن بالا بکشند؛ به این ترتیب در این شهر زندگی به آرامی‌ سپری می‌شد. نه کسی خیلی ثروتمند بود و نه کسی خیلی فقیر و درمانده…!

روزی، چطورش را نمی‌دانیم؛ مرد درستکاری گذرش به شهر افتاد و آنجا را برای اقامت انتخاب کرد و شبها به جای اینکه با دسته کلید و فانوس دور کوچه ها راه بیفتد برای دزدی، شامش را که می‌خورد، سیگاری دود می‌کرد و شروع می‌کرد به خواندن رمان…

دزدها می‌امدند؛ چراغ خانه را روشن می‌دیدند و راهشان را کج می‌کردند و می‌رفتند…

اوضاع از این قرار بود تا اینکه اهالی، احساس وظیفه کردند که به این تازه وارد توضیح بدهند که گرچه خودش اهل این کارها نیست، ولی حق ندارد مزاحم کار دیگران بشود و هرشبی که در خانه می‌ماند، معنیش این بود که خانواده ای سر بی شام زمین می‌گذارد و روز بعد هم چیزی برای خوردن ندارد!!

بدین ترتیب، مرد درستکار در برابر چنین استدلالی چه حرفی برای گفتن می‌توانست داشته باشد؟ بنابراین پس از غروب آفتاب، او هم از خانه بیرون می‌زد و همانطور که از او خواسته بودند، حوالی صبح برمی‌گشت؛ ولی دست به دزدی نمی‌زد، آخر او فردی بود درستکار و اهل اینکارها نبود.

می‌رفت روی پل شهر می‌ایستاد و مدتها به جریان آب رودخانه نگاه می‌کرد و بعد به خانه برمی‌گشت و می‌دید که خانه اش مورد دستبرد قرار گرفته است…

در کمتر از یک هفته، مرد درستکار دار و ندارد خود را از دست داد؛ چیزی برای خوردن نداشت و خانه اش هم که لخت شده بود. ولی مشکل این نبود!

چرا که این وضعیت البته تقصیر خود او بود. نه! مشکل چیز دیگری بود. قضیه از این قرار بود که این آدم با این رفتارش، حال همه را گرفته بود!

او اجازه داده بود دار و ندارش را بدزدند بی آنکه خودش دست به مال کسی دراز کند. به این ترتیب، هر شب یک نفر بود که پس از سرقت شبانه از خانه دیگری، وقتی صبح به خانه خودش وارد می‌شد، می‌دید خانه و اموالش دست نخورده است؛ خانه ای که مرد درستکار باید به آن دستبرد می‌زد.

به هر حال بعد از مدتی به تدریج، آنهای که شبهای بیشتری خانه شان را دزد نمی‌زد رفته رفته اوضاعشان از بقیه بهتر شد و مال و منالی به هم می‌زدند و برعکس، کسانی که دفعات بیشتری به خانه مرد درستکار (که حالا دیگر البته از هر چیز به درد نخوری خالی شده بود) دستبرد میزدند، دست خالی به خانه برمی‌گشتند و وضعشان روز به روز بدتر میشد و خود را فقیرتر میافتند…

به این ترتیب، آن عده ای که موقعیت مالیشان بهتر شده بود، ماند مرد درستکار، این عادت را پیشه کردند که شبها پس از صرف شام، بروند روی پل چوبی و جریان آب رودخانه را تماشا کند. این ماجرا، وضعیت آشفته شهر را آشفته تر میکرد؛ چون معنیش این بود که باز افراد بیشتری از اهالی ثروتمندتر و بقیه فقیرتر میشدند.

به تدریج، آنهای که وضعشان خوب شده بود و به گردش و تفریح روی پل روی آوردند، متوجه شدند که اگر به این وضع ادامه بدهند، به زودی ثروتشان ته می‌کشد و به این فکر افتادند که چطور است به عده ای از این فقیرها پول بدهیم که شبها به جای ما هم بروند دزدی؟!!

قراردادها بسته شد، دستمزدها تعین و پورسانتهای هر طرف را هم مشخص کردند: آنها البته هنوز دزد بودند و در همین قرار و مدارها هم سعی می‌کردند سر هم کلاه بگذارند و هرکدام از طرفین به نحوی از دیگری چیزی بالا می‌کشید و آن دیگری هم از …

اما همانطور که رسم اینگونه قراردادهاست، آنها که پولدارتر بودند و ثروتمندتر و تهیدست‌ها عموماً فقیرتر می‌شدند. عده ای هم آنقدر ثروتمند شدند که دیگر برای ثروتمند ماندن، نه نیاز به دزدی مستقیم داشتند و نه اینکه کسی برایشان دزدی کند ولی مشکل اینجا بود که اگر دست از دزدی می‌کشیدند، فقیر میشدند؛ چون فقیرها در هر حال از آنها می‌دزدیدند.

فکری به خاطرشان رسید؛ آمدند و فقیرترین آدمها را استخدام کردند تا اموالشان را در مقابل دیگر فقیرها حفاظت کند، اداره پلیس برپا شد و زندانها ساخته شد…!

به این ترتیب، چند سالی از آمدن مرد درستکار به شهر نگذشته بود که مردم دیگر از دزدیدن و دزدیده شدن حرفی به میان نمی‌اوردند، صحبتها حالا دیگر فقط از دارا و ندار بود؛ اما در واقع هنوز همه دزد بودند…

**

ایتالو کالوینو (به ایتالیای: Italo Calvino) اکتبر ۱۹۲۳ – ۱۹ سپتامبر ۱۹۸۵) یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان ایتالیای قرن بیستم است. بسیاری از آثار وی به زبان فارسی ترجمه شده‌است. او نویسنده، خبرنگار، منتقد و نظریه‌پرداز ایتالیای است که فضای انتقادی آثارش باعث شده او را یکی از مهم‌ترین داستان نویس‌های ایتالیا در قرن بیستم بداند.



مزدا ۳۲۳ قرمز رنگ، تا به نزدیکی دختر جوان رسید به طور ناگهانی ترمز کرد . خودرو چند قدم جلوتر از دختر جوان از حرکت ایستاد ، اما رانده، خودرو را به عقب راند، تا جای که پنجره جلو دقیقا روبروی دختر جوان قرار گرفت . این اولین خودروی نبود که روبروی دختر توقف می کرد ، اما هریک از آنها با بی توجهی دختر جوان ، به راه خود ادامه می دادند .

دختر جوان، مانتوی مشکی تنگی به تن کرده بود که چند انگشتی از یک پیراهن بلند تر بود . شلواری هم که تن دخترک بود ،همچون مانتویش مشکی بود و تنگ می نمود که آن هم کوتاه بود و تا چند سانتی پاین تر از زانو را می پوشاند . به نظر می آمد که شلوار به خودی خود کوتاه نیست و انتهای ساق آن به داخل تا شده . دختر جوان نتوانست اهمیتی به مزدای قرمز رنگ ندهد . سرش را به داخل پنجره خم کرد و به رانده گفت :” بفرماید؟” .

مزدا مسافری نداشت . رانده آن پسر جوان و خوش چهره ای بود که عینک دودی ظریفی به چشم داشت . پسر جوان بدون معطلی و با بیانی محترمانه گفت : ” خوشحال میشم تا جای برسونمتون”. دختر جوان گفت : ” صادقیه میرماا”. پسر جوان بی درنگ سرش را به نشانه تائید تکان داد و پاسخ داد : ” حتماً، بفرماید بالا “. دخترک با متعجب ساختن پسر جوان، صندلی عقب را برای نشستن انتخاب کرد . چند لحظه ای از حرکت خودرو نگذشته بود که دختر جوان ، در حالی که روسری کوچک و قرمز خود را عقب و جلو می کشید و موهای سرازیر شده در کنار صورتش را نظم می داد ،گفت :” توی ماشینت چیزی برای گوش کردن نیست “

داستان زیبای دختر و مزدا story girl and a Mazda ۳۲۳,داستان دختر زیبا,داستان زیبای دختر و مزدا ۳۲۳,داستان دختر و مزدا,مزدا ۳۲۳ و دختر,داستان ماشین مزدا ۳۲۳

- البته .

پسر جوان ،سپس پخش خودرو را روشن کرد . صدای ترانه ای انگلیسی زبان به گوش رسید . از آینه به دختر جوان نگاهی انداخت و با همان لبخند ظریفش که از ابتدا بر لب داشت گفت :”کریس دی برگ هست ، حالا خوشتون نمیاد عوضش کنم “. دخترک با شنیدن حرف پسرجوان ،خنده تمسخر آمیزی سر داد .

- ها ها ها ، این که اریک کلاپتون . نمیشنوی مگه ، انگلیسی می خونه . اصلا کجاش شبیه کریس دی برگِ .

- اِه ، من تا الان فکر می کردم کریس دی برگ . مثل اینکه خیلی خوب اینا رو می شناسید ها .

دخترک ، قیافه ای به خود گرفت و ادامه داد:” اِی ، کمی “

- پس کسی طرف حسابمه که خیلی موسیقی حالیشه . من موسیقی رو خیلی دوست دارم ، اما الان اونقدر مشغله ذهنی دارم که حال و حوصله موسیقی کار کردن رو ازم گرفته .

دخترک لبخندی زیرکانه زد و با لحنی کش دار گفت:” ای بابا، بسوزه پدر عاشقی . چی شده ، راضی نمیشه ؟”

- نه بابا، من تا حالا عاشق نشده ام . البته کسی رو پیدا نکرده ام که عاشقش بشم ، و اگرنه اگه مورد خوبی پیش بیاد ، از عاشقی هم بدم نمیاد . اصل قضیه اینه که، قبل از اینکه با ماشین بزنم بیرون و در خدمت شما باشم ، توی خونه با بابام دعوام شد .

- آخی ، سرچی؟ لابد پول بهت نمی ده.

- نه ، تنها چیزی که میده پولِ . مشکل اینجاست که فردا دارم می رم بروکسل، اونوقت این آقا گیر داده بمون توی شرکت کار داریم .

با گفتن این جملات توسط پسر جوان ، دخترک، با اینکه سعی می کرد به چهره اش هویدا نشود ، اما کاملا چهره اش دگرگون شد و با لحنی کنجکاوانه پرسید: ” اِه، بروکسل چی کار داری؟ “

- دای ام چند سالی هست که اونجاست . بعد از سه چهار ماه کار مداوم ، می خواستم برم اونجا یه استراحتی بکنم؟

دخترک بادی به غبغب انداخت و سریع پاسخ داد:

- اتفاقا من هم یک هفته پیش از اسپانیا برگشتم.

- اِه، شما هم اونجا فامیل دارید؟ کدوم شهر.

- فامیل که نداریم ، برای تفریح رفته بودم ونیز.

پسر جوان نیشخندی زد و گفت : اصلا ولش کن بابا ، اسم قشنگتون چیه؟

- من دایانا هستم. اسم تو چیه، چند سالته؟ چه کاره ای؟

داستان زیبای دختر و مزدا story girl and a Mazda ۳۲۳,داستان دختر زیبا,داستان زیبای دختر و مزدا ۳۲۳,داستان دختر و مزدا,مزدا ۳۲۳ و دختر,داستان ماشین مزدا ۳۲۳

- چه خبره؟ یکی یکی بپرسید، این جوری آدم هول میشه … اولاً این که اسم خیلی قشنگی دارید ، یکی از اون معدود اسم های که من عاشقشونم . اسم خودم سهیل ، ۲۵ سالمه و پیش بابام که کارگذار بورس کار می کنم . خوب حالا شما .

دخترک با شنیدن این حرفهای سهیل ، چهره اش گلگون شد و به تشویش افتاد .

- من که گفتم ، اسم دایاناست . ۲۳ سالمه و کار هم نمی کنم . خونمون سمت الهیه است و الان هم محض تفریح دارم می رم صادقیه . تا حالا بوتیک های اونجا نرفته ام . با یکی از دوستام اونجا قرار گذاشته ام تا بوتیک هاش رو بینیم و اگه چیز قشنگی هم بود بخریم .

- همین چیزای هم که الان پوشیده اید خیلی قشنگه ها.

دایانا ، گره کوچک روسریش را باز کرد و بار دیگر گره کرد . سپس گفت:

- اِی ، بد نیست . اما دیگه یک ماهی هست که خریدمشون . خیلی قدیمی شده اند … . ولش کن ، اصلا از خودت بگو ، گفتی موسیقی کار نکرده ای و دوست داری کار کنی ، آره؟

- چرا ، تا چند سال پیش یه مدتی پیانو کار می کردم.

دخترک ، سعی می کرد دلبرانه سخن وری کند ، اما ناگهان به جوش افتاد ، طوری که منقطع صحبت می کرد و کلمات را دستپاچه بیان می کرد.

-ای وای، من عاشق پیانو ام . خیلی دوست دارم پیانو کار کنم ، یعنی یه مدتی هست که کلاسش رو می رم ، اما هنوز خیلی بلد نیستم . … اصلا اینجوری نمیشه، نگه دار بیام جلو بشینم راحت تر حرف بزنیم .

سهیل ، بی ردنگ خودرو را متوقف کرد . دایانا هم سریع پیاده شد و به صندلی جلو رفت .

-دایانا خانوم ، داریم می رسیما .

- دایانا خانوم کیه؟ بگو دایانا !! … . ولش کن ، فعلا عجله ندارم . بهتره چند دقیقه دیگه هم با هم باشیم . آخه من تازه تو رو پیدا کرده ام . تو که مخالفتی نداری ؟

- نه ، من که اومده بودم حالی عوض کنم . حالا هم کی بهتر از تو که حالم رو عوض کنه . فقط باید عرض کنم که الان ساعت نه و نیمه ، حواست باشه که دیرت نشه .

دخترک با شنیدن صحبت های سهیل، وقتی متوجه ساعت شد، چهره اش رنجور شد و در حالی که لب خود رابا اضطراب می گزید ، گفت:

-آره راست میگی … پس حداقل یه چند دقیقه ای ماشینت رو دور فلکه نگه دار ، باهات کار دارم .

داستان زیبای دختر و مزدا story girl and a Mazda ۳۲۳,داستان دختر زیبا,داستان زیبای دختر و مزدا ۳۲۳,داستان دختر و مزدا,مزدا ۳۲۳ و دختر,داستان ماشین مزدا ۳۲۳

سهیل ، با قبول کردن حرفهای دایانا ، حوالی میدان که رسید ، خودرو را متوقف کرد . روی خود را به دخترک کرد و کمرش را به در تکیه داد . عینک دودی را از چشمانش برداشت .چهره ای نسبتا گیرا داشت . ته ریشی به صورتش بود و موهای ژولیده داشت که تا گوش را می پوشانید . پخش خودرو را خاموش کرد و سپس با همان لبخندی که بر لب داشت گفت :

- بفرماید.

دیگر کاملا از ظاهر و طرز صحبت دخترک می شد پی به هیجانش برد.

- موبایلت … شماره موبایلت رو بده، البته اگه مکنه .

پسر جوان لحظه ای فکر کرد و سپس گوشی همراه خود را از روی داشبورد- پشت فرمان برداشت . آن را به سمت دایانا دراز کرد.

- بگیر ، زنگ بزن گوشی خودت که هم شماره تو روی موبایلم ثبت بشه و هم شماره من روی موبایل تو بیفته . فقط صبر کن روشنش کنم … اونقدر اعصابم خورد بود که گوشی رو خاموش کردم .

دایانا ، به محض دیدن گوشی گران قیمت سهیل به وجد آمد . اما سریع شوق خود را کتمان کرد و فقط به گفتن”کوشی خوبی داری ها” قناعت کرد .

- قابلت رو نداره . اتفاقا باید عوضش کنم ، خیلی یوغوره.

- خوب ، منون . فقط بگو کی می تونیم همدیگه رو دوباره بینیم .

- بینم چی میشه . اگه فردا برم بروکسل که هیچ، اما اگه تهران بودم یه کاریش می کنم . اصلا بهم زنگ بزن .

- باشه … پس من می رم . فعلا خداحافظ .

- خوشحال شدم،…خداحافظ . … زنگ یادت نره .

دختر جوان ، درحالی که احساس مسرت می کرد ، با گامهای لرزان (از شوق) از خودرو خارج شد . هر چند قدمی که بر می داشت ،سرش را برمی گرداند و مزدا را نگاه می کرد و دستی برای سهیل تکان می داد . پس از دور شدن دایانا ، سهیل از داخل خودرو پیاده شد و طوری که دایانا متوجه نمی شد، او را تعقیب کرد .

حوالی همان میدان بود که دایانا روی صندلی های یک ایستگاه اتوبوس نشست . سهیل ، گوشه ای لابلای جمعیت در حال گذر ، خود را پنهان کرده بود و دایانا را نظاره می کرد . دایانا دستش را به ساق شلوار خود انداخت و تای که از داخل داده بود را باز کرد . شلواردیگر کوتاه نبود . از داخل کیفی که بر روی دوش بود مقنعه ای بیرون آورد و در لحظه ای کوتاه آنرا سر کرد و از زیر مقنعه ، تکه پارچه ای که بر سرش بود ، بیرون کشید . از داخل همان کیف ، آینه کوچکی خارج کرد و با یک دستمال کوچک ، از آرایش غلیظی که روی صورتش بود کاست . موهای خرمای رنگش را که روی صورتش سرازیر شده بود ، داخل مقنعه کرد و با آمدن اولین اتوبوس ، از محل خارج شد .

سهیل در طول دیدن این صحنه ها ، همچنان لبخند بر لب داشت . با رفتن دایانا، سهیل به سمت مزدا حرکت کرد . به خودرو که نزدیک می شد زنگ موبایلی که همراهش بود ، به صدا در آمد. سهیل بلافاصله پاسخ داد:

- بله؟

صدای خواهش های پسر جوانی از آنسوی گوشی آمد .

- سلام ، آقا هر چی می خوای از تو ماشین بردار ، فقط ماشین رو سالم بهم تحویل بده . تو رو خدا ، بگو کجاست بیام برم …

- خوب بابا ، چه خبرته . تا تو باشی و در ماشینت رو برای آب هویج گرفتن باز نزاری … بینم به پلیس هم زنگ زدی ؟
– نه ، به جون شما نه ، فقط تو رو خدا ماشین رو بده .

- جون منو قسم نخور ، من که می دونم زنگ زده ای …ولی عیبی نداره ، آدرس می دم بیا … فقط یه چیزی ، این یاروی که سی دیش توی ماشینت بود کی بود؟

- کی ؟ اون خارجیه ؟ … استینگ بود ، استینگ .

- ه ه … یه چیز دیگه هم می پرسم و بعدش آدرس رو می دم ؛ ونیز توی اسپانیاست ؟

- ونیز؟ نه بابا، ونیز که توی ایتالیاست … آقا داری مسخره ام می کنی ، آدرس رو بده دیگه …

- نه ، داشتم جدول حل می کردم . مزدای قرمزت ، ضلع جنوبی صادقیه پارک شده . گوشیت رو می زارم توی ماشین ، ماشین رو هم می بندم و سویچ رو می اندازم توی سطل آشغالی که کنار ماشینته . راستی یه دایانا خانوم هم بهت زنگ می زنه ، یه دختر خوشگل،… برو حالش رو بر ، برات مخ هم زدم ،… خداحافظ !
اخبار یارانه : پایگاه اطلاع رسانی دولت، در اطلاعیه ای، از واریز یارانه خردادماه در ساعت ۲۴ روز سه شنبه هفته جاری خبر داد. گفته :
۲۸ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
حتراما بدینوسیله به اطلاع مردم شریف ایران می رساند «پنجاه و دومین» مرحله یارانه نقدی مربوط به خردادماه سال جاری، هماند ماه های گذشته به ازاء هر نفر، ۴۵۰۰ ریال ساعت ۲۴ سه شنبه به حساب سرپرستان محترم خانوارها واریز و قابل برداشت خواهد بود.

با توجه به اینکه طبق سنوات گذشته بیست و دوم هر ماه یارانه واریز می‌شد این ماه با ۴ روز تأخیر پرداخت خواهد شد.

——-

طبق سنوات ماه‌های اخیر یارانه نقدی ۴۵ هزار و ۵۰ تومانی بیست و دوم هر ماه به حساب سرپرستان خانوار واریز می‌شد. امروز نیز حسب سنوات گذشته موعد پرداخت یارانه خرداد ماه است اما به نظر می‌رسد امشب به حساب سرپرستان واریز نخواهد شد.

خبرنگار ما تلاش کرد تا در تماس با مسئولان سازمان هدفمندی یارانه‌ها در این باره اطلاع رسانی کند که متاسفانه هیچ یک از مدیران این سازمان پاسخگو نبودند.

ماه گذشته نیز یارانه نقدی با ۲ روز تاخیر، ۲۴ اردیبشهت ماه به حساب خانوارها واریز شد.

به گزارش فارس دولت طبق تبصره ۲۰ قانون بودجه موظف به شناسای اقشار پردرآمد و حذف یارانه ۶ میلیون نفر بوده و اینکه یارانه نقدی را به خانوارهای نیازمند واقعی پرداخت کند.

پیش از این نیز مسئولان عنوان کردند همه درآمد اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها صرف پرداخت یارانه نقدی می‌شود و دولت برای جبران آن با کسری منابع ۶ تا ۷ هزار میلیارد تومانی روبرو است.

براین اساس به نظر می رسد یارانه نقدی خرداد ماه امشب به حساب سرپرستان خانوار واریز نشود.

خبری از یارانه نقدی خرداد ماه نیست!

با وجود اینکه معمولا یارانه نقدی در بیست و دوم هر ماه به حساب سرپرستان خانوار واریز می شد از ماه گذشته این روال تغیر کرده و حتی برای خرداد ماه هنوز زمان مشخصی اعلام نشده است.

برخلاف روال دولت گذشته که یارانه نقدی اغلب در زمانهای متفاوت پرداخت می‌شد، این روند در دولت دهم از نظم بیشتری برخوردار شد و مدتها بود که یارانه نقدی ۴۵ هزار و ۵۰ تومانی به ازای هر نفر در بیست و دوم هر ماه به حساب سرپرستان خانوار واریز می‌شد.

حتی در مواقعی پیش آمده بود که به دلایل محتلف دولت پیش دستی کرده و یارانه را دو تا سه روز زودتر از زمان مقر پرداخت می‌کرد. اما در دیرترین زمان واریز، در ماه گذشته یارانه نقدی با تاخیر دو روزه و ۲۴ اردیبهشت ماه واریز شد که البته گویا این روال برای ماه جاری نیز ادامه دارد.

تاکنون سازمان هدفمندی یارانه‌ها که معمولا زمان واریز یارانه را یک یا دو روز قبل از پرداخت اعلام می‌کرد هیچ اطلاع رسانی در این مورد نداشته و حتی پیگیری موضوع از از این سازمان هم گویای زمان مشخصی نیست و عنوان می شود که به محض تعین تکلیف شدن، این کار انجام خواهد شد.

اما به هر حال با توجه به آغاز حذف یارانه بگیران پردرآمد از اواخر سال گذشته و به تبع آن تغیراتی که در لیست یارانه بگیران ایجاد خواهد شد، در آماده سازی لیست و در نهایت تاخیر برای واریز یارانه بی تاثیر نیست. از آن سو باید به این نکته نیز توجه داشت که باید در هر ماه رقمی حدود ۳۵۰ میلیارد تومان برای پرداخت یارانه نقدی به حدود ۷۶ میلیون نفر پرداخت شود که به اذعان مدیران اقتصادی تامین این مبلغ برای واریز یارانه نقدی در زمان معمول در هر ماه بسیار دشوار است.

با این وجود و با توجه به اینکه بخش زیادی از یارانه بگیران برای یارانه دریافتی هر ماه خود حتی اگر رقم قابل توجهی نباشد، برنامه ریزی کرده و به عبارتی برای بخشی از هزینه های ماهانه خود روی آن حساب باز می‌کند، بهتر است سازمان هدفمندی یارانه‌ها به طور شفاف علت تاخیر در واریز و همچنین زمان پرداخت را به اطلاع مردم برساند.
محمد گفته :
۲۹ خرداد ۱۳۹۴
پاسخ
منون عالی بود

htp:/ww.zaqmarz.org/
مجتبی گفته :
۱۰ تیر ۱۳۹۴
پاسخ
به نظرم بهتره سیروان با نت ها و آلات دیگه ساخت موزیک هم وارد بشه
© تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت متعلق به تهران موزیک می باشد.
طراحی سایت و پشتیبانی توسط وب طراحان جوان
© تمامی حقوق مادی و معنوی این وبسایت متعلق به تهران موزیک می باشد.
طراحی سایت و پشتیبانی توسط وب طراحان جوان
Cover
More More